موضوع: "شبهه"

رجعت به دنیا

 

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که نخستین کسی که در دوران رجعت، به دنیا بازمی گردد حسین بن علی (علیه السلام) است.

آن حضرت در آن دوران چهل سال در دنیا درنگ می کنند به گونه ای که از کبر و سن و پیری، موی ابروان آن حضرت بر چشمشان می ریزد.

در روایتی دیگر فرمودند: نخستین کسی که به دنیا باز می گردد حسین بن علی (علیه السلام) است و رجعت جنبه عمومی ندارد، بلکه خصوصی است؛ کسی که به دنیا باز نمی گردد جز این که مؤمن صرف و خالص، یا مشرک صرف و خالص باشد.

منبع:اکبر اسدی، پژوهش نامه امام حسین علیه السلام ، ص 685، نشر و پژوهش معناگرا، تهران،1337

شبهه محرمی


 

سؤال: چرا حضرت عباس(علیه السلام) آب نیاشامید تا سیراب شده، تا قوت و نیروی بیشتری بر دشمن حمله کند و آنان را نابود سازد و از این راه بتواند به امام حسین(علیه السلام) و دین اسلام بیشتر خدمت کند؟

 

پاسخ:

اولاً: هدف امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا کشتن عموم مردم نبوده است، بلکه هدف اصلی حضرت بیداری امت اسلامی است، و کشتن دشمن باید در حد ضرورت باشد.

ثانیاً: مسأله اثبات مظلومیت امام حسین(علیه السلام) است که در طول تاریخ مردم را به او متوجه ساخته و دل ها را سوزانده است و منجر به نهضت ها و شورش هایی بر علیه حکومت یزید و یزیدیان شده است.

ثالثاً: حضرت ابوالفضل (علیه السلام) می دانست که چه آب بیاشامد و جه نیاشامد او و برادرش امام حسین(علیه السلام) کشته خواهند شد و هرگز از این میدان جان سالم به در نخواهند برد، زیرا دشمنان مصمم به قتل او و جوانان بنی هاشم هستند، لذا چه بهتر که با لب عطشان به ملاقات رفته و به شهادت نائل شود.

شاهد مطلب این است که اگر انسان بداند که آشامیدن آب سبب نجات او است خوردن آب بر او واجب می گردد، ولی حضرت عباس(علیه السلام) از زندگی و بقای خود قطع امید نموده و کشته خود را حتمی می دانست.

رابعاً: حضرت عباس (علیه السلام) این را خیانت می دانست که خود آب بیاشامد در حالی که امام حسین(علیه السلام) و عیالاتش و تمام اهل بیتش تشنه هستند. این خلاف ادب است که امام او تشنه باشد و انسان خود را سیراب کند.

خامساً: ایثار از سجایا و اخلاق نیکوی اهل بیت (علیه السلام) بوده است. حضرت عباس (علیه السلام) در این واقعه نهایت ایثار و از خود گذشتگی را نسبت به امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت او نشان داده است، همانگونه که پدرش حضرت امیر المؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(علیه السلام) ازخود گذشتگی کرده و با سه روز روزه هنگام افطار، غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند وخود با شکمی گرسنه به سر بردند.

 

منبع: علی اصغر رضوانی، واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، ص 297، مسجد مقدس جمکران، قم ،1383

شبهه های محرمی

 

چرا سوره فجر را سوره امام حسین(علیه السلام) نامیده اند؟

پاسخ: معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین(علیه السلام) به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق (علیه السلام) به اصحاب خود فرمود: «سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین(علیه السلام) اختصاص دارد. مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است.»

در توجیه و حلیل سوره مذکور بر امام (علیه السلام) گفته شده است:« ائمه از این جهت این سوره را سوره حسین مامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت در تاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشأ حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت…تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان را دچار خشم و نفرین کند.» 

مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم (علیه السلام) و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی (علیه السلام) تا امام حسن عسکری اند و شفع  امیر مؤمنان  و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است.»

 

منبع:پرسش ها و پاسخ ها3، پاسخ های برگزیده ماه محرم، هستی نما، قم، 1385

شبهه درخواست آب

 

 

پرسش: آیا امام حسین(علیه السلام) از دشمن برای خود درخواست آب کرد؟

در نیمروز اول عاشورا با آنکه تشنگی به شدت به امام (علیه السلا)، یاران و خانواده اش فشار می آورد؛ اما در هیچ یک از منابع معتبر، گزارشی وجود نداردکه مضمون آن درخواست آب از سوی امام  از سوی دشمن باشد.

اصولاً در هیچ یک از این منابع به محوریت و اهمیت مسأله عطش _چنانکه در بین منابع متأخر و برخی مداحان مشهور شد_ برخورد نمی کنیم. جالب آنکه با مطالعه دقیق رجزها و اشعار حماسی امام (علیه السلام) و یارانش در معرکه نبرد، هیچ گونه اشاره ای به مسأله تشنگی و فشار آن نمی بینیم.

بالعکس آنچه در این اشعار و نیز کلماتو عبارات امام (علیه السلام) در روز عاشورا را می بینیم، سراسر حکایت از عزّت، حماسه و سربلندی دارد.

در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت کم رنگ شده و در عوض رقت و عطوفت بر امام (علیه السلام) به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است. عده ای به منظور هرچه رقیق نشان دادن صحنه کربلا، برخی از گزارش های غیر واقعی افزوده اند و در برخی موارد، چهرهای ذلیلانه از امام (علیه السلام) به نمایش گذاشته اند.

به عنوان مثال در بعضی از این گزارش های دروغین، چنین آمده است:

امام (علیه اسلام) به نزد عمر بن سعد رفته و از او سه درخواست کرد که درخواست دوم امام چنین بود؛«مرا مقداری آب بنوشانید که جگرم از تشنگی می سوزد.» ابن سعد نیز وقیحانه این درخواست را رد کرد.

آری گرچه این گزارش ها درآوردن اشک حتی از سنگ کارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزتمندانه امام حسین(علیه السلام) و عاشورا خدشه وارد می کند. و شیعیان فرهیخته را در تحلیل ها با چالش های اساسی رو بهرو می سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، کاری ترین ضربات برعزت مداری شیعه وارد می شود.

 

منبع:پرسش ها و پاسخ های برگزیده ویژه محرم،گروه مولفان، ص60-62، نشر معارف، سال 86

 

شبهه محرم


 

علم امام حسین(علیه السلام) به شهادت

 

از سؤال هایی که همواره در مورد قیام امام حسین(علیه السلام) و واقعه عاشورا به طور ویژه مطرح می شود، این است که آیا امام حسین(علیه السلام) به شهادت خود آگاه بود. اگر آگاه بوده، چگونه می توان اقدام امام (علیه السلام) و مقابله با یزید را توجیه کرد، با آن که حضرت می دانست کشته می شوند؟

طبق عقیده شیعه، امام (علیه السلام) علم غیب داردو به وسیله علم لدنّی و الهی، به آنچه در آینده قرار است اتفاق بیفتد، به طریق پیامبر(صلی الله  علیه وآله وسلم) عالم است. سؤال فوق تنها به امام حسین(علیه السلام) ندارد، بلکه در مورد شهادت امامان دیگر نیز صادق است؛ زیرا آنها نیز از لحظه شهادت و حتی کیفیت آن به علم تفصیلی با خبر بودند.

موضوع علم امام(علیه السلام) به شهادت خود، بر هیچ مورّخ و محققی مخفی نیست و این از راه های مختلف قابل اثبات است؛ از جمله:

1- امام حسین(علیه السلام) خود، در مورد قضایای کربلا و نحوه شهادت خود، به افراد متعددی خبر دادند و روایت های بسیاری، در این باره وجود دارد که برخی از روایت ها از سند صحیحی برخوردار هستند.

امام حسین(علیه السلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مومنی مرا یاد نخواهد کرد، جز آنکه طلب عبرت نماید.»

ححضرت (علیه السلام) در نامه ای به محمد ابن حنفیه و خطاب به بنی هاشم می فرماید: «هریک از شما در این سفر به من ملحق شود، به شهادت خواهد رسید و هریک از شما از همراهی من خودداری کند ، به فتح و پیروزی دست نخواهد یافت.

2- به گواهی تاریخ، تعدادی سعی داشتند حضرت را از رفتن به عراق منصرف کنند؛ مثل عبدالله ابن جعفر، محمد ابن حنفیه، و …و از بی وفایی های اهل عراق و در خطر بودن جان امام (علیه السلام) خبر می دادند.

با دقت در سخنان و جواب امام به آنها پی به آگاهی و علم کامل امام به شهادت و حوادثی که برایش اتفاق افتدد مکی بریم؛

3- دقت در عملکردهای امام و با توجه به تحلیلات عقلی ، سیاسی و فرهنگی، مؤید این مسئله است؛ زیرا تمام شواهد و مدارک به طور یقین به اثبات می رساند که راهی که امام انتخاب کرده، به کشته شدن وشهادت خود و یارانش ختم می شود، به ویژه هنگامی که امام (علیه السلام) خبر شهادت مسلم را شنیدند و حربن یزید ریاحی اهداف عمرسعد را برای امام بیان کرد.

برای حضرت نیز از راه طبیعی بسیار روشن بود که عاقبت اقدام او جز شهادت، چیز دیگری نخواهد بود و بهترین سرنوشت ممکن همین راه بوده است و از طرفی امام (علیه السلام) به طور کامل تابع قضا و قدر الهی بوده است.

بنابراین، امام حسین (علیه السلام) به حوادث آینده و جزئیات آن، همچون سایر امامان علیه السلام از طریق پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و یا الهامات الهی، علم کامل داشته است و این مسئله به دلایل متعدد عقلی و نقلی اثبات می شود. امام (علیه السلام) حرکت خویش را بر اساس انتخاب آگاهانه و از روی اختیار و بنا بر گزارش سفیر خود و دیگر ظواهر امر آغاز کرده است.

 

منبع: پژوهشی در جلوه های امامت و ولایت در جریان عاشورا، خدیجه صالحی، ص203-206،قم، نشر المصطفی

(صلی الله علیه وآله) ،1361

 

پاسخ به شبهه

 

بعضی از افراد سؤالی را مطرح می کنند که چرا نام امام علی (علیه السلام) در قرآن به  صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ در جهان اسلام به وجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟ برای دست یابی به پاسخ، توجه به چند نکته راهگشا خواهد بود.

یک: بنای قرآن همواره براین است که اصول کلی بیان کند و حتی الامکان وارد جزئات نشود که این خود، بنا به مصالح و حکمت هایی است که ذکر آن در وسع این مجال نیست؛ در این مسئله نیز ، شاید خداوند نمی خواسته است  در چنین مسأله ای که که خاطرخواه و دشمن زیاد دارد و هوا و هوس ها دخالت می نند، مطلب به صورت صریح ذکر شود، چرا که ممکن بود با توجیه و بهانه هایی همچون اجتهاد و… برای دست یابی به برخی مقاصد، حرمت کلام الهی شکسته گردد؛ همچنان که این امر در مورد سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم اتفاق افتاده و انتصاب حضرت در غدیر و موارد دیگر را نادیده گرفتند و توجیه کردند.

دو: به عقیده مسلمانان، قرآن کریم در طول 23 سال به مناسبت های گوناگون از جانب خداوند بزرگ نازل شده و به وسیله پیامبر صلی الله و علیه وآله وسلم تنظیم و به دستور ایشان یادداشت گردیده است. به عبارت دیگر، قرآن، اصول کلی را بیان فرمده است، اما تبیین جزئیات را به عهده پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم نهاده است و در موارد زیادی، قرآن دکریم از کنایه، مجاز و استعاره نیز استفاده کرده است که به گفته علمای علم معانی و بلاغت، به کنایه سخن گفتن، از تصریح بهتر و رساتر است.

بنابراین در قرآن به نام افراد و جزئیات کمتر اشاره شده، چنانکه نام های پیامبران بلکه اسامی صحابه و یاران پیامبر نیز نیامده است.آنچه از نگاه قرآن اهمیت دارد، ضرورت نبوت و امامت است، اما تعیین مصداق آن، به شیوه های دیگر واگذار شده است.اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است،- تنها26 تن نام برده شدهاند- دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده اند، زیرا قرآن خود می فرماید:«پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم».

البته نام برخی از پیامبران به صورت اشاره و کنایه آمده است، به طور مثال نام اشموئیل با نام«وقال لهم نبیهم» آمده و نام حضرت خضربه عنوان«فَوَجداعَبداًمِن عبادنا» ذکر شده است.

ابوبصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ حضرت فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نازل شد، ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهارتاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم آن را برای مردم تفسیبر کرد.

سه: قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم به اندازه حضرت علیعلیه السلام سخن نگفته است، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است، اما با عناوین و عبا رات گوناگون و آیات فراوان مودت، مباهله و… به آن حضرت اشاره نموده است.

چهار: صرف آمدن نام کسی در قرآن، نشانه فضیلت و شرافت او نیست. در قرآن نام پیامبران گذشته، بیشتر از نام پیامبر اسلام آمده است. بعنوان مثال نام حضرت ابراهیمعلیه السلامدر قرآن 69 مرتبه و نام حضرت موسیعلیه السلامنیز 136 مرتبه ذکر شده، اما آیا این ذکر نام، می تواند نشان دهنده مقام بالاتر ایشان باشد که فقط نامش 5 مرتبه در قرآن آمده است؟!

یادآوری و یادسپاری:

پیامبر خدا که از غیب آگاهی دارد و از آینده امت نگران است، آنان را به منبعی متصل می نماید که با چنگ زدن به آن، گمره نگردند و راه توجیه و بهانه ها گرفته شود.

گویی آن حضرت که شبهه افکنی و دروغ پردازی دشمنان و مخالفان امام علیعلیه السلام باخبر است،  می فرماید: قرآن روشنگر حقیقت ولایت علی و اولاد اوست و من نیز گفته ام که این ثقلین از هم جدا نمی گردند….

 

منبع:خلعت غدیر، معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه،ص49-51، قم