احیای خاطرات خانواده و آشنایان شما از دوران دفاع مقدس

نگاه کردن به عزادارها

ماه محرم بعد از سخنرانی و روضه خوانی همه مردم از زن و مرد می ایستادند و نگاه به سینه زن ها می کردند. یوسف آمد و دست زن و بچه را گرفت و آن ها را برد به منزل ؛ حرفش این بود که بعداز روضه خوانی چه نیازی است که نگاه به سینه زن ها کنیم. او مخالف این بود که زن ها و دخترها مقابل مردان سینه زن و عزادار باشند.

(از خواهران شهید نیز شنیده شد که بعد از حسینیه، یوسف از همسرش می پرسید که امشب سخنران چه می گفت؟ می خواست بفهمد که آیا حواسش به مراسم بوده یا نه…)

«خاطره از مادر شهید مادر بزرگ شوهر م»

 

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.